اشعار حافظ
پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۳۴ ق.ظ
اشعار حافظ
ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را
اشعار حافظ
ساغر می بر کفم نه تا ز بر
برکشم این دلق ازرق فام را
اشعار حافظ
گر چه بدنامیست نزد عاقلان
ما نمیخواهیم ننگ و نام را
اشعار حافظ
باده درده چند از این باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام را
اشعار حافظ
دود آه سینهٔ نالان من
سوخت این افسردگان خام را
اشعار حافظ
محرم راز دل شیدای خود
کس نمیبینم ز خاص و عام را
اشعار حافظ
با دلارامی مرا خاطر خوش است
کز دلم یک باره برد آرام را
اشعار حافظ
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
هر که دید آن سرو سیم اندام را
اشعار حافظ
صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را
اشعار حافظ
اشعار حافظ
- ۹۳/۰۸/۲۲